آخر هفته در نهایتِ کسلکنندگی بود. پیام اس خُلقم را سگی کرده. آمدم با ر پیادهروی شبانه. هنوز نفس کشیدن راحت نیست. سه کتاب را باهم دست گرفتم. بیهبچ لذتی بخشهایی را از هر کدام خواندم. فیلم علی مصفا را دیدم. فیلمِ «نبودن». دوست نداشتم. زیادی تخت بود. داستان هم خیلی چفت و بست درست نداشت. جملهی گلدرشت فیلم هم در خاطرم ماند. چیزی شبیه اینکه گذشته بابای تو اینده یه عده رو نابود کرد.خیلی غمگین بودم. بیانگیزه. با پ حرف زدم. کسلتر شدم. مامان در تماس تصویری خوشحال بود. میخندید. باید از فردا بهتر کار کنم. رفیق ِبا وفا برایم کامنت گذاشته. دلم روشن میشود با خوندن کلمههایش. دوست دارم برایش بنویسم «تو هم منو قیچی نکنیا»، «میدونستی فرشتهای؟» و اینکه «مراقب خودت باش.»امروز احساس تنهایی و پوچی میکردم. حالا بهترم. هفته اینده روشن باشد. بخوانید, ...ادامه مطلب
کامنت نوشتند کتاب هفتصد نکته برای موفق شدن را بخرید. نه تنها با هفتصد نکته که با هشتصد و نهصد و حتی پنج هزار نکته نمیتوان نسخه برای موفق شدن پیچید. شما اگر موفق بودید که برای تبلیغ کتابتان اینهمه خودتان را به اب و اتش نمیزدید. بخوانید, ...ادامه مطلب
گاهی فکر میکنم بیخیالِ دردها در خانه را ببند و فقط بخوان. بخوان، بنویس،کار خودت را بکن. جهان همینقدر مسخره است. هیچ امیدی نیست. راه خودت را برو. بخوانید, ...ادامه مطلب
مهمه که ما اینجا فقط زنیم نه هر چیزِ دیگه ای؟ مهمه که تو می تونی به خودت اجازه بدی هر رفتاری با من داشته باشی؟ تو که کلمه هایمن رو شنیدی. نه واقعا مهم نیست. من کار خودم رو می کنم. اگه قرار بود اهمیت بدم حالا اینجا نبودم. من راه خودم رو می رم. می دونم سخته. اما تحمل می کنم و کم کم ادامه می دم. کارسی جز این از دستم ساخته نیست. حالا تنهام. منتظرم که فیلم دانلود شه و ببینم. فیلمی درباره خیانت :-), ...ادامه مطلب