کامنت مفصلی را که نوشته بودند پاک کردم. از هر کس گفت «خواستن توانستن است» فاصله بگیریم. گاهی کلمهها احساس ناامنی به من میدهند. یکی مثل ایشان از سخت کار کردن چیزی شنیده. جناب ما سالها سخت کار کردیم. از همان کودکی. خیلی چیزها را با دست خالی کمی عوض کردیم. هیچوقت هم به خودمان اجازه ندادیم برای کسی نسخه بپیچیم. کاش دیگر اینجا نبینمتان. بخوانید, ...ادامه مطلب
پ اصرار دارد که خودش درست میگوید. من خستهام. حوصلهاش را ندارم. کاش صدای من هم شنیده میشد. چقدر تنها و غمگین و کلافهام. خیلی تنها، خیلی غمگین و خیلی کلافه. بخوانید, ...ادامه مطلب
دندانپزشکی رفتن هم قسمتی از زندگی است. از صبح خوب بودم. به کارهایم رسیدم. کتاب خوبی را تمام کردم. دیروز نوشته ها را سرو سامان دادم و بردم استادم بخواند. نظرش برایم بسیار مهم است. کمتر از همیشه نگران دندانپزشکی رفتن بودم. خوب بود. این هم بخشی از زندگی است. هفته گذشته دوباره به تو برگشتم. دوستت داشتم. نزدیک بودی. نمی خواستم تنها بمانی. نگرانم بودی. دندانپزشکی تمام شد زنگ زدی به سختی حرف می زدم. ب,حالا,سالها,ریشه,دندان,پوسیده,ندارم,دندان ...ادامه مطلب