دوست دارم خیلی کامل زبان یاد بگیرم. برای درس خواندن از ایران بروم. برای خودم اشپزخانهی جذابی بسازم و اشپزی را جدی و حرفهای دنبال کنم. میخواهم در یوگا و نوشتن حرفهای شوم. خودم را دوست دارم. به هرحال ادم با امید زنده است. اسم ستاره را به امید تغییر بدهم ناراحت نمیشوید؟ همین حالا حس کردم این زیباترین کلمه است، زیباترین نام. بخوانید, ...ادامه مطلب
در فاصله کوتاه شادی و غم میخندم و فکر میکنم کلی کار نکرده و کتاب نخوانده و ماجرای ننوشته هست. فکرش را نمیکردم که هیچ حوصلهی تو را نداشته باشم. تو که اصرار داشتم باشی، بمانی، نروی و این حرفها. ادم عوض میشود. دیشب به پ گفتم هیچمشکلی نیست امیدوارم خوب زندگی کنی چه با من چه بیمن. بخوانید, ...ادامه مطلب
دیشب برگشتم. با ماشین اختصاصی :-) دلتنگ مامان هستم. تنها چیزی که در این سالها از دست دادم بودن در کنارِ او بوده. همین حالا برای دکتر روانپزشک نوشتم چیزهایی از گذشته دست از سرم برنمی دارند و غمگینم می, ...ادامه مطلب
مهمه که ما اینجا فقط زنیم نه هر چیزِ دیگه ای؟ مهمه که تو می تونی به خودت اجازه بدی هر رفتاری با من داشته باشی؟ تو که کلمه هایمن رو شنیدی. نه واقعا مهم نیست. من کار خودم رو می کنم. اگه قرار بود اهمیت بدم حالا اینجا نبودم. من راه خودم رو می رم. می دونم سخته. اما تحمل می کنم و کم کم ادامه می دم. کارسی جز این از دستم ساخته نیست. حالا تنهام. منتظرم که فیلم دانلود شه و ببینم. فیلمی درباره خیانت :-), ...ادامه مطلب
تنها چیزهایی که می شود نوشت این هاست: بانک همه پولی که در حسابم بود بخاطر اقساط عقب مانده برداشت. حالا هیچ پولی ندارم :-) قرار بود چیزهایی که نوشتم سر و سامان بدهم فردا معلمم ببیند که تا همین حالا گرفتار کارهای دیگر بودم. کارهایی مثل حرف زدن با م ب که به نظر می رسد عاقبت بخیر شده و از روزهای تاریک شبانه روزی نجات پیدا کرده. از همه چیز این دنیا می ترسم. بیشتر از هر چیزی از سرطان. مادرزن همکارم سرطان دارد. امروز برایمان از روزهای سختی گفت که می گذراند. راستی آقای بداخلاق از یادداشت کوتاهم خوشش آمد. ,چیزهای کوچکی که خوشحالت می کند,چیزهای کوچکی که باعث خوشحالی میشوند,چیزهای کوچکی که باعث خوشحالی میشن ...ادامه مطلب