چیزهایی درهم

متن مرتبط با «خسته» در سایت چیزهایی درهم نوشته شده است

خیلی خسته و درب و داغونم

  • روز سختیه. دلم گرفته است. دلم برای تو تنگ شده. برا اینکه بهت بگم «سلام بچه‌ها» چه کامنتایی گذاشته. آتش شاکرمی چی نوشته. برا اینکه سه ساعت حرف بزنم. خوبیش اینه که یه وقتایی معجزه بود. بین این‌همه سیاهی تو برای من نور بودی. اره خب رفتنی بودی. به‌طور روشنی مال من نبودی. از این ترکیب مالِ من بدم میاد. اما تو دنیای من روزای زیادی روشن بود. به‌خاطر اونا خوشحالم. بغض دارم. کاش بمیرم. خسته‌ام‌. توان هیچ‌کاری رو ندارم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از ذهنی خسته و گیج

  • اندوه جمعی. ذهنم خسته است. لابد مثل بقیه. دیروز به سختی توانستم آ را ببینم. این حجم از بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی به او را نمی‌فهمم. می‌دانم خیلی گذشت تا شکاف بین‌مان به اینجا رسید. اما یاد گرفتم که حتی خودم را هم نمی‌توانم خوب بشناسم و پیش‌بینی کنم. از آ دور شدم. آنقدر دور که دیگر حتی خودم را کنارش نمی‌شناسم. لابد روزی هم خودم را در کنار پ نمی‌شناسم. نمی‌دانم. خانه سرد است. هنوز بخاری را روشن نکردم. حال و حوصله‌اش را ندارم. هوا الوده است. تکرار می‌کنم ذهنم قفل و خسته و خواب‌الود است. پ گفت رفته قائم‌مقام. پرسیدم چرا رفته. جوابم را نداد. گفتم مثل همیشه تنها بیرون رفتی؟ حکایت ماست. دلم برای آ سوخت و می‌سوزد. کاری نمی‌توانم بکنم. خودش همه چیز را دو سال پیش از هم پاشید. انقدر دور شد که دیگر چیزی نماند که ما را به‌هم وصل کند. ف اینجا بود. پ از رفتن حرف زد. خسته‌ام. از آن شب‌هاست که نمی‌خواهم بیدار شوم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خسته‌ام

  • توان غمناک تحمل تنهایی. و چه روزهای خالی از عاطفه و علاقه‌ای. خیلی خالی. ط خواست نزدیک شود. گفتم چرا؟ من حوصله ندارم. او هم برچسب سرد بودن و اینطور چیزها را روی من چسباند. گفتم من همینم. دنبال رابطه پوچ و بی‌معنی نیستم. خوشش نیامد. به درَک. یکی نوشته از استوری‌هایم حیرت کرده. به جهنم. کاش یکی بغلم می‌کرد. کاش می‌توانستم گریه کنم. کاش صدایم به امریکا می‌رسید. و می‌توانستم فریاد بزنم. کاش این‌همه دلتنگ نبودم. کاش روزنه‌ی روشنی بود. کاش لااقل هنوز آ را دوست داشتم. کاش این‌همه تنها نبودم. خسته‌ام. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها