از خوشحالی‌ها

ساخت وبلاگ

کمی خوشحال و کمی مردد. دیشب به رستوران گران قیمتی در ان بالا رفتیم. دخترها و پسرهای جوان کنارهم نشسته بودند. بعد با ماشین از درکه رد شدیم. درکه قشنگ بود. چه هوای خوبی. دوست داشتم پیاده شوم و راه بروم. درباره‌ی آ گیجم. 

الان می‌خواهم کمی بخوانم و باید جدی‌تر به درس مانده و کارهایم برسم. رابطه‌ نجاتم نمی‌دهد. نجاتی اگر در کار باشد با همین کارهاست. کار خودم. جدیت در کار خودم. 

خوشحالم.

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 125 تاريخ : جمعه 17 تير 1401 ساعت: 21:36