بعد از مدت‌ها ننوشتن

ساخت وبلاگ

این چند ماه خوشحال بودم. قشنگ‌ترین روزهای زندگی. بهترین جشن تولد زندگی. روز تولدم چه کردم؟ با پ درخیابان همیشگی راه رفتم، کته با ته‌دیگ زعفرانی و کباب تابه‌ای درست کردم. با ر بیرون رفتم. شب تولدم با پ به کافه‌ی فاطمی رفتیم، بیف‌استراگانوف خوردیم. کادوی تولد؟ پ درگیر دکتربازی بود. گفت خودت بگو چه بگیرم. من هم چیزی نخواستم. البته ان شب تاپ ساده‌ی خیلی ارزانی از کنار کافه خریدم. شب تا خانه پیاده رفتیم. جلوی گلفروشی ایستاد تا برایم گل بخرد. گفتم نمی‌خواهد. اینروزها کار درست و درمان ندارد. پول زیادی ندارد.

به‌خاطر این خوشحالی‌ها از زندگی ممنونم.

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 106 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 16:28