جمعه

ساخت وبلاگ

 

من احمق شدم. به زندگی ِ م س فکر کردم. به شوهری که برایش هرکاری می کند. به اینکه مشکلات مالی ندارند. به اینکه شوهرش خیلی خوب همه ی حرف ها را می شنود. همه چیز را با  زندگی خودم مقایسه کردم. احمقانه است. اما چند روزی که کنار هم بودیم باعث شد فکر کنم در مقایسه با او هیچ چیز ندارم. 

همین مقایسه ها باعث شد آخر هفته غمگین باشم. تو آمدی و من اصلا خوب نبودم. حوصله نداشتم حوصله هیچ چیز. 

هنوز حقوق نگرفته ام از دوست قدیمی سیصد تومان قرض کرده ام. اجاره را هنوز نریخته ام. خسته ام.

بعد هم اینکه به کارهایی که دوست دارم نمی رسم. 

حالا که تو رفته ای پشیمانم که می شد مهربان تر باشم. راستی باز غذا پختم و دوست نداشتی. این ناراحتم می کند. خیلی ناراحت. 

 م س از یک شنیه شب تا پنج شنبه صبح اینجا بود. هر شب تا دیر وقت بیدار می ماندیم. با دوستان همکلاسی مان در تلگرام گروهی ساختیم برای مسخره بازی و خندیدن به غصه ها.

 

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : جمعة مباركة,جمعه,جمعة طيبة,جمعه مبركه,جمعه مبارک,جمعه بازار,جمعه بازار تهران,جمعة العتاك,جمعه مبارك,جمعه مباركه طيبه, نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 245 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:34