از نمی‌دانم‌ها

ساخت وبلاگ

چند روز خوب و ارام گذشت. آ اضطراب و عذاب وجدان بدی به من داد. به‌خاطر گرفتاری چشمش حسابی دلم گرفت. دلم گرفت به‌خاطر همه چیز. چشمش پر از اشک بود وقت حرف زدن‌. باید چه می‌کردم؟ تلاش خودم را کردم. حالا حوصله ندارم. در رابطه با آ انسان بودم؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم. نمی‌دانم.

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 96 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 22:11