شعله کوچک امید

ساخت وبلاگ

 

دوست مهربان قدیمی با خواهرش آمد. امروز عصر به مرکز خریدی که نزدیک اداره است رفتیم. یادداشت کوچکی نوشتم که باعش شد خوشحال شوم و شعله کوچک امید در قلبم روشن شود. 

از فردا کار و اداره شروع می شود. باید زبان بخوانم و بیشتر بنویسم. 

 

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 291 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:23