این وضع ماست بی ذره ای روشنی

ساخت وبلاگ

 

بعد از آبان تاریکی که گذشت- گران شدن بنزین و تظاهرات مردم و قطع شدن اینترنت- رسیدیم به دی. ترور سردار و تهدید ترامپ. شاید هیچ وقت این همه بهم ریخته نبودیم. همه ی ما. نه فقط من. اوضاع مبهم و ترسناکی شده. ترامپ گفت 52 نقطه فرهنگی را می زند و من به میدان نقش جهان و حافظیه فکر کردم. راستی سوختن حیوانات زبان بسته جنگل های استرالیا هم هست. دیروز با همکارانم به تجریش رفتیم در امامزاده نشستیم و بعد در رستورانی فشنگ قیمه خوردیم. در امامزاده بی صدا گریه کردم. چرا همه چیز اینقدر آشفته است؟ از زندگی و روابط عاطفی و وضع مالی خودم تا وضع جامعه و جهان. چرا جهان به دست دیوانه ها افتاده؟ این ها را نوشتم که بعد یادم بماند که این روزها در زندگی خودم چقدر تاریک بوده. هیچ کس نمی داند که این روزها قرار است تاریک تر شود یا ذره ای روشن تر. امروزتهران تعطیل بود. در خانه نشستم و بیشتر روز در رختخواب گذشت. بی حوصله و خشته و غمگین. تو تا حدودی از دست رفته ای. مشکلات مالی زیاد و هزار نگرانی دیگر داری. گاهی چیزی از رابطه نمی ماند. گاهی مثل همین حالا.

 

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 218 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:56