سه شنبه ای در کنار کرونا

ساخت وبلاگ

 

باید فراموش کنم. فکر کنید غم با لشکر عظیمش از در و پنجره ی این خانه آمد داخل و من با خنده نگاهش کردم و گفتم برو برو و گم شو که هیچ حوصله ندارم. امسال می خواهم بیشتر بجنگم. جنگ که نه. شاید هم سازش. شاید هم پذیرفتنِ همینی که هست. کرونا کی تمام می شود؟ حالا البته در زندگی بدون کرونا هم چندان خبری نیست.

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 204 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 4:44