آخر هفته در نهایتِ کسلکنندگی بود. پیام اس خُلقم را سگی کرده. آمدم با ر پیادهروی شبانه. هنوز نفس کشیدن راحت نیست. سه کتاب را باهم دست گرفتم. بیهبچ لذتی بخشهایی را از هر کدام خواندم. فیلم علی مصفا را دیدم. فیلمِ «نبودن». دوست نداشتم. زیادی تخت بود. داستان هم خیلی چفت و بست درست نداشت. جملهی گلدرشت فیلم هم در خاطرم ماند. چیزی شبیه اینکه گذشته بابای تو اینده یه عده رو نابود کرد.خیلی غمگین بودم. بیانگیزه. با پ حرف زدم. کسلتر شدم. مامان در تماس تصویری خوشحال بود. میخندید. باید از فردا بهتر کار کنم. رفیق ِبا وفا برایم کامنت گذاشته. دلم روشن میشود با خوندن کلمههایش. دوست دارم برایش بنویسم «تو هم منو قیچی نکنیا»، «میدونستی فرشتهای؟» و اینکه «مراقب خودت باش.»امروز احساس تنهایی و پوچی میکردم. حالا بهترم. هفته اینده روشن باشد. بخوانید, ...ادامه مطلب
با پ به دندانپزشکی آمدیم. کتاب ایکیگای روی میز را برداشتم. پ دربارهی زنها قدیمی فکر میکند: زن خانه بماند بچه بزرگ کند. بین حرفها سکوت کردم. حرفهایش را شنیدم. به خودم گفتم تو که این چیزها را قبول نداری. داری؟ بیخود بحث نکن. بحث نکردم. و این موفقیت بزرگی است. با نودم در صلحم. خودم را دوست دارم. کمی بینظمم و مضطرب. بهخاطر آن هم به خودم حق میدهم. دو تکه مرغ گذاشتم با سیبزمینی سرخکرده.در کتاب نوشته یک ساعت قبل از خواب و بعد از بیدار شدن به موبایل نگاه نکن.نوشته: «پومودرور» عزیزم کار را با چیزی خوشحال کننده شروع کن و با چیز خوشحال کننده تمام کن.پیادهروی.مراقبه.لذت بردن از کارهای کوچک. بخوانید, ...ادامه مطلب
سهشنبه به بهانهی کار میرم خونه. و برا خودم برنامه میذارم. پیادهروی. دیدن ن. شاید ر. راه رفتن. شاید کلهپاچه خوردن. شاید تو یه کافه نشستن. شاید. یه کتاب جذاب خوندن. شاید موسیقی شنیدن. شاید شنیدن صدای خودم.پ گفت اسیرش کردم. مرتب غر میزنم. غر میزنم. ولی حق دارم. تنهام. خستهام. یکی راگو اینهمه دوست داشته باشی ببینی تو حاشیهی زندگیش نشستی و گاهی تنهایی گلوت رو فشار میده.یکی رو برای خودم میخوام. بدون اینهمه ادا و ماجرا. من از این قصهها، از آ و پ خیلی چیزا یاد گرفتم. خودم رو شناختم. بخوانید, ...ادامه مطلب
کامنت نوشتند کتاب هفتصد نکته برای موفق شدن را بخرید. نه تنها با هفتصد نکته که با هشتصد و نهصد و حتی پنج هزار نکته نمیتوان نسخه برای موفق شدن پیچید. شما اگر موفق بودید که برای تبلیغ کتابتان اینهمه خودتان را به اب و اتش نمیزدید. بخوانید, ...ادامه مطلب
چرا اینجا نوشتن برای من سخت شده؟ نمیدانم. امشب سر و شکل غم پیدا شد. در همان شمایلِ هولناک. فکرِ خانهی مامان و غصهای که در صورت خواهر پیداست. نمیدانم چه غصهای است. مدتهاست که باهم حرف نمیزنیم. این عذاب وجدان لعنتی تا کی همراه من میماند؟ بله درست حدس زدید. تا لب گور. وقتی شانس به دنیا امدن در خانوادهای معمولی را پیدا نکنی همین میشود. هر شادی و خوشحالی کوچکی رنگی از رنج دارد. هزار در را تنها با همین دستهای بسته باز کردم. حالا حسهای ناخوشایندی دارم. انگار با خودخواهی توانستم به همین نقطههای کوچک روشن برسم. فرصتی که با خودخواهی از آنِ خود کردم. فرصتی که نصیب خواهر کوچکتر نشد. چرا؟ چون بابا مسائل سختی داشت و خواهر کوچکتر مراقبش بود.و پ. پ. پ. پ که شادیها و خوشحالیها و پول و کار و زندگیاش با زن دیگری بوده و حالا خسته و گرفتار به من رسیده. بیامکان چندانی برای زندگی، بی امیدی برای اینده. راستش توقع زیادی از زندگی ندارم. یکی دوستم دارد. اما همین دیروز که با هم تا بیمارستان رفتیم خسته شدم. فکر کردم حقم نیست. دلم کمی زندگی طبیعی میخواهد. کمی راحتی و خوشحالی. کمی مراقبت و ارامش. دیدید که چه خوشحال بودم. امشب بعد از مدتها دلم گرفت. بخوانید, ...ادامه مطلب
در دفترچهی یادداشت نوشتم:یکی دوستم نداشت. و تازه فقط او نبود. هرکس حق دارد دوستم نداشته باشد. اصراری نیست. هر کس باید به قلب خودش تکیه کند. و فقط صدای پرندهها را بشنود. بخوانید, ...ادامه مطلب
گاهی فکر میکنم بیخیالِ دردها در خانه را ببند و فقط بخوان. بخوان، بنویس،کار خودت را بکن. جهان همینقدر مسخره است. هیچ امیدی نیست. راه خودت را برو. بخوانید, ...ادامه مطلب
مهمه که ما اینجا فقط زنیم نه هر چیزِ دیگه ای؟ مهمه که تو می تونی به خودت اجازه بدی هر رفتاری با من داشته باشی؟ تو که کلمه هایمن رو شنیدی. نه واقعا مهم نیست. من کار خودم رو می کنم. اگه قرار بود اهمیت بدم حالا اینجا نبودم. من راه خودم رو می رم. می دونم سخته. اما تحمل می کنم و کم کم ادامه می دم. کارسی جز این از دستم ساخته نیست. حالا تنهام. منتظرم که فیلم دانلود شه و ببینم. فیلمی درباره خیانت :-), ...ادامه مطلب
دوست تازه ای پیدا شد. حرف زدیم. به سفر چند روزه ای فکر کردم. شرایط سفری که احتیاج به پول داشته باشد نیست. دیروز بی خود دلم گرفت. خواهر غر زد و باز احساس بدبختی کرد. غمگین شدم. امروز روز تازه ای است. هر فکری که بوده تمام شده. باید از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرم. نوشته شده توسط ستاره در 11:25 | لینک ثابت • , ...ادامه مطلب
اردیبهشتی که شروع می شود و شاید برای اولین بار است در زندگی که پول کافی دارم و لازم نیست نگران باشم.. غصه چرا؟ همیشه این وقت ها بی پولی بوده و هزار مشکل دیگر.. بدجور به مامان و شرایط خانه وابسته شده ام. با هر خبر ناراحت کننده کوچکی به قعر ِ تاریکی می روم. آنقدر تاریک می شود که هیچ روزنه ای پیدا نم, ...ادامه مطلب
دوست قدیمی پدرش باید فردا عمل جراحی بکند. عمل نگران کننده ای به نظر می رسد. برایم نوشته بود از همه چیز این زندگی خسته است. دلم پر از غصه شد. زنگ زدم جواب نداد. برایش با تلگرام صدایم را فرستادم ندید. نگرانش هستم. کاش این روزها زودتر برایش بگذرد. تو امروز هم نبودی. فکر های پیچیده ای کردم. درباره خودم تو، زندگی، رابطه. ترسیدم. جدایی برایم سخت است. تو حرف جدا شدن نزده ای اما همه چیز سخت تر شده. به نظر می رسد سخت تر هم می شود. نگرانم. ,نگرانم,نگرانم صنما,نگرانم نگرانم،نگران خودمم,نگرانم واسه تو,نگرانم مرتضی پاشایی,نگرانم امین حبیبی,نگرانم نباش,نگرانم نباش من حالم خوبه,نگرانم محمد یاوری,نگرانم شعر ...ادامه مطلب
امروز روز خوبی بود. آفرین به خودم. درباره ز ع نوشتم. خودم خوشم آمد. پنجاه صفحه کتاب خواندم. کارهای اداره را تمام کردم. بعد از مدت های طولانی بالاخره دکتر رفتم. :-) ,آفرین به خودم ...ادامه مطلب
مدت هاست که اینجا چیزی ننوشتم. بیشتر روزها چیزهایی روی لب تاب نوشتم. دوباره به روزهای خوبِ خوشحالی و نظم و انضباط و کار کردن رسیدم. روزهایی که با خودم دوستم. روزهای تلاش های کوچک برای ادامه دادن این راهِ سخت. روزهای ناامید نشدن و امید بستن به رسیدن. هر چند دور و دیر. از روز تولدم بگویم که تو آمدی. روز قبلش آمدی. اما خسته بودی. حالت خوب نبود. هیچ نقشه ای برای تولد من نکشیده بودی. جهان تاریک بود و من گریه کردم که چرا به دنیا آمدم. روز تولدم بسیار غمگین بودم. بعد از اداره دوست سلبریتی با مهربانی زیاد زنگ زد. ب هم زنگ زد. صمیمی ترین دوست زنگ نزد. شب قبلش بداخل,روزهایی که باید نطفه تشکیل شود,روزهایی که باید حجامت کرد,روزهایی که با تو گذشت,روزهایی که احتمال بارداری زیاد است,روزهایی که احتمال بارداری کم است,روزهایی که برای بارداری مناسب است,روزهایی که احتمال بارداری بیشتر است,روزهایی که احتمال بارداری وجود دارد,روزهایی که باید باردار شد,روزهايي كه احتمال بارداري زياد است ...ادامه مطلب