روزهایی که با خودم دوستم

ساخت وبلاگ

 

مدت هاست که اینجا چیزی ننوشتم. بیشتر روزها چیزهایی روی لب تاب نوشتم. 

دوباره به روزهای خوبِ خوشحالی و نظم و انضباط و کار کردن رسیدم. روزهایی که با خودم دوستم. روزهای تلاش های کوچک برای ادامه دادن این راهِ سخت. روزهای ناامید نشدن و امید بستن به رسیدن. هر چند دور و دیر. 

از روز تولدم بگویم که تو آمدی. روز قبلش آمدی. اما خسته بودی. حالت خوب نبود. هیچ نقشه ای برای تولد من نکشیده بودی. جهان تاریک بود و من گریه کردم که چرا به دنیا آمدم. روز تولدم بسیار غمگین بودم. بعد از اداره دوست سلبریتی با مهربانی زیاد زنگ زد. ب هم زنگ زد. صمیمی ترین دوست زنگ نزد. 

شب قبلش بداخلاقی کردم. وقتی از اداره برگشتم جوجه کباب پختم. تو از دست پختم تعریف کردی. بعد هم رفتی. از فردای تولد خوشحالی برگشت. به خانه ص رفتم برایم تولد گرفته بود. با مهربانی رقصید و خندید و خوشحالی اش را بخاطر تولدم نشان داد. 

بقیه روزها هم کلاس زبان رفتن بود و داستان خواندن. 

خلاصه روزهای بدی نیست و من بهتر از قبلم. 

پنج شنبه کلاس تازه ای شروع می شود و امشب بخاطرش فیلم می بینم و می خوانم. 

در ضمن یک سال می شود که اینجا می نویسم. همه چیز مثل برق می گذرد هیچ چیز ارزش غصه خوردن ندارد.

 

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : روزهایی که باید نطفه تشکیل شود,روزهایی که باید حجامت کرد,روزهایی که با تو گذشت,روزهایی که احتمال بارداری زیاد است,روزهایی که احتمال بارداری کم است,روزهایی که برای بارداری مناسب است,روزهایی که احتمال بارداری بیشتر است,روزهایی که احتمال بارداری وجود دارد,روزهایی که باید باردار شد,روزهايي كه احتمال بارداري زياد است, نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 278 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:22