برای فردا

ساخت وبلاگ

پ من را تمام و کمال موافق با افکار خودش می‌خواهد. طور عجیب و غریبی دوستش را تحسین می‌کند. دوستش ادم دل‌مرده‌ای است که آنقدرها کار خاصی نکرده و نمی‌کند. این نظر من است البته. برای دوستش احترام قائل بودم اما او خودخواه و مغرور است. بگذریم. درباره‌ی ماجرای حجاب با پ چالش دارم. راستش در چهل سالگی نمی‌توانم بپذیرم یکی به من بگوید که نمی‌فهمم خیابان خطرناک است. یکی که نفهمد رنج و گرفتاری زن بودن چطور است. مهم نیست. این هفته خسته و کلافه و افسرده بودم و پ کاری نکرد. تازه از دوستش دلجویی کرد. به من حمله کرد که چرا با دوستش بحث کردم. انگار مثل همیشه جز خودم کسی را ندارم. این اخر هفته خوب نبود. بی‌حوصله و دلمرده گذشت. می‌شد جور دیگری باشد. فردا را بسازیم. نه از آن ساختن‌های اساسی. چیزی در حد نان و پنیر صبح، چای و شیرینی گردویی، کمی خواندن، کمی ترجمه، کمی نوشتن، کمی ورزش.

چیزهایی درهم...
ما را در سایت چیزهایی درهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mchizhaiedarhama بازدید : 57 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 16:07